عکس های فانتری
عکس های فانتریعکس های فانتریعکس های فانتریعکس های فانتری
عکس های فانتری عاشقانه
عکس های فانتری عاشقانهعکس های فانتری عاشقانهفانتریعکس های فانتری عاشقانهعاشقانهعاشقانهعکس عاشقانه فانتری
/blog>
» عکس هایی از جهان هستی
عکس ها در حال لود شدن میباشند... شکیبا باشید!در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید.
عکس هایی از جهان هستیعکس هایی از جهان هستی
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه show picture را بزنید
یِ حلقه تویِ چشم ِ من ؛ یِ حلقه تویِ دستِ تو !من و تــــــــوبرای رسیدن به همهیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!! برایت آسمانی خواهم کشیدپر از ستاره های همیشه نورانیتو در کنار من روی ابرهامن غرق آنهمه مهربانیوقتی تو نیستی ،نگاهم حوصله نمی کندپایش را از چشمم بیرون بگذارد. . . !از هیاهو زمین بیزار شده ام !!سهراب قایق ات جایی برای من دارد؟چقــدر باید بگذرد؟؟تا مـندر مـرور خـاطراتموقتی از کنار تــو رد می شوم.تنـــم نلــرزد…..بغضــم نگیــرد…..گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست ! نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم...اماایـــــــــــــن روزها...به لطـــــــــــفِ تــــــــــو...انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم....!!!!شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!چرا که در تاریکـــ ـی ..چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!و هر لحظــــــــ ـه ..این امیـــــ ـد ..در درونــــــ ــم ریشه می زند ...که آمده ای ..ولی من ندیده ام!شجاعت مـے خواهدوفادار احساسـے باشـےکــ ِ میدانـےشکست مـے دهدروزے نفس ـهاے دلت را...ودرخت هم که باشیمندارکوبی می شوم...که هفتاد و سه باردر دقیقهتو را می بوسد......مینویسم دوستت دارم وقایمش میکنمتو به درد زندگی نمیخوریتو را باید نوشت و گذاشتوسط همان شعرها و قصه هاییکه ازشان آمده ای...بالاخره یک روز...تمام شناسنامه های دنیا را پاره خواهم کرد!وقتی نام " او " به عنوان " همسر "در شناسنامه تو ست...شناسنامه بی رحم ترین کاغذ پاره ی دنیاست...می دانی...شناسنامه...چیز کثیفی ست!!بیزارم از این شناسنامه های دو به هم زن !عیبی ندارد،باز هم خودت را بزن به آن راه!خودت را که به آن راه می زنی...میخواهم تمام راه های دنیا خراب شوددلت طفل بود...قدت به قد عاشقی هم نمیرسید که کوچک شمردیعظمت عاشقانه هایم را...مـــــنــــســوســـو میـــزنـــمــفــانـــوس ها تــمــاشـــایــمـــ میــکــنــنــدکاش می فهمیدی قهر میکنم که دستمو محکمتر بگیری... که بلندتر بگی بـــــمــــــون... همیــــنچقدر سرد است!وقتی...می خواهمت و نیستی......!وقتی دیر می آیی ؛دلم هزار جا نمی رودیک جا می رودآن هم ...خانه ی رقیبـــ ــ ـ !!به خــداحافــظـی تــلـخ تـو سـوگــنـد نــشــدکـه تـو رفــتـی و دلـم ثـانـیـه ای بـنـد نـشـدبـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـرهـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـدخواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرهاعـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد کـ ـولهـ بارمـ ُ دارمـ می بندمـ برمـ" ی " جـ ـای دووورـــــکــــ هیچـ خاطره ایـ نداشتهـ باشـ ـمـ /!/در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓآنقــَــَدر آرام مۓ شومکـ ِ فـَـراموش مۓ کنمبـایـ ـد نفس بکشم ...شبــهایم پــُــر شــده از خواب هایی کـ در بیــداری انتظارش را دارممی دانــی بیا بنشین اینجــا تا برایت کمــی دَردُ دل کنم ...از تو چــه پنهان ، شبهــا در خواب ، رخت ِ عروســی را به تن دارمکـ دامادش تــویـــیخوشحال کننــده است نــه ؟اما همیشــه رخت ِ عروســی ، خبــر از مــرگ بوده !!!نکنـــد نیاییُ من اینجــا از غصه دلتنگــی ِ نیامدنتبمیـــرم ؟!!!تو تعبیـــر ِ خواب بلــدی دلکــــم ؟بیــا تعبیـــر کن کـ تا تو فاصلــه ایی نمــاندهبیــا و دلخــوشیم را برایم به باور تبدیل کنفقط بیـــابودنتـــ را می خواهم ... "سیـــــ ـــــــ ـــــگــــــار داریـــد؟؟؟میخـــواهـــم خـــاطـــره دود کـــنـــمــ ــــ ....!!!!بر تمام قبر های این شهربوسه بزنشاید به یاد بیاوریکجا مرا جا گذاشتی...من در تنها ترین قبر این شهر خفته امصدای کلاغها را می شنوی؟دارند برایم فاتحه می خوانند.....!!حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم...من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم...که بهانه نزدیک تر نشستن مان می شود...و من ...روبه روی تو ...می توانم تمام شعر های نگفته دنیا را یک جا بگویم!............!
.